رای اسلام دربارهی طایفهای که تحت نام احباش ظهور یافتهاند چیست؟ موضع ما در برابر آنان چه باید باشد و اشتباهات عقیدتی آنان چیست؟
گروه احباش (حبشیها)
سوال: 8571
ستایش خدا و صلوات و سلام بر رسول خدا و خاندانش.
وحده والصلاة والسلام علی من لانبی بعده، و علی آله وصحبه
به دفتر کمیسیون دایم پژوهشهای علمی و فتوا سوالاتی در موضوع گروه احباش وشخص منسوب به آن، آقای عبدالله حبشی مقیم لبنان رسید. این گروه در برخی کشورهای اروپایی، امریکا و استرالیا فعالیت دارد و با چاپ کتابها و مقالاتی، افکار و عقاید خود را منتشر می سازد و دیگران را دعوت میدهد. این کمیسیون پس از اطلاع وتأمل در افکار و عقاید این گروه، برای عموم مسلمانان چنین بیان میدارد:
نخست: در صحیحین از ابن مسعود ـ رضی الله عنه ـ روایت است که رسول الله فرمود: خَیْرُ النَّاسِ قَرْنِی ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ بخاری (۶۴۲۹،۳۵۶۱،۲۶۵۲).
(بهترین مردم، کسانی هستند که در دوران من به سر میبرند (صحابه) سپس، کسانی که پس از آنها میآیند (تابعین) وسپس کسانی که بعد از آنها میآیند).
رسول الله میفرمایند: أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ، وَالسَّمْعِ وَالطَّاعَةِ وَإِنْ تَأَمَّرَ عَلَیکُم عَبْدٌ، فَإِنَّهُ مَنْ یَعِشْ مِنْکُمْ فَسَیَرَی اخْتِلَافًا کَثِیرًا، فَعَلَیْکُمْ بِسُنَّتِی وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِینَ الْمَهْدِیِّینَ مِن بَعدِی، عَضُّوا عَلَیْهَا بِالنَّوَاجِذِ، وَإِیَّاکُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُورِ، فَإِنَّ کُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ احمد (۴/ ۱۲۶).
(شما را به تقوای الهی و شنیدن و اطاعت کردن سفارش میکنم؛ حتی اگر بردهای بر شما حاکم شود. بدون تردید هر یک از شما پس از من زنده بماند، به زودی اختلافات زیادی را خواهد دید. پس به سنت من و سنت خلفای راشد و هدایت یافته چنگ زنید و از بدعتها و امور نوپیدا در دین بپرهیزید. زیرا هر بدعتی [در دین] گمراهی است).
برترین امتیاز و ویژگی عصر صحابه، تابعین و پیروان تابعین، حاکمیت کتاب و سنت بوده است. در تمام امور در این دوران طلایی، گفتار الله و رسول الله مقدم بر همهی سخنان بوده و فهم نصوص کتاب و سنت مطابق با قواعد شرعی و لغت عرب انجام میگرفته است.
مسلمانان در این دوران به تمام امور شریعت عامل بودهاند. به تمام کلیات و جزئیات و آحاد و عموم شریعت عمل میکردند. و نصوص متشابه را به نصوص محکم ارجاع میدادند. بنابراین بر شریعت پایداری میورزیدند و بدان عامل بودند و محکم به آن چنگ زده بودند. نه چیزی از شریعت کم مینمودند و نه چیزی را اضافه میکردند. چگونه امکان دارد مسلمانان در این دوران طلایی چیزی در دین اضافه و کم کنند، در حالی که آنان پایبند به گفتار پیامبری هستند که از هر گونه خطا و اشتباه در امان است؟
دوم: پس از دوران صحابه، تابعین و تبع تابعین، کسانی آمدند که بدعتهای بسیاری در میانشان رواج پیدا کرد و هر شخص رأی و نظر خویش را برگزید. نصوص شریعت مطابق با امیال و خواستههای افراد و گروههای تأویل و تحریف شد. شریعت را رها نمودند و راه مؤمنان را ترک گفتند. الله تعالی می فرماید: وَمَنْ یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَی وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّی وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا [نساء/ ۱۱۵] (و هر کس پس از روشن شدن راه هدایت برای او، با پیامبر مخالفت کند و راهی غیر از راه مؤمنان در پیش گیرد، وی را به همان سو که رو کرده برگردانیم و او را وارد جهنم میکنیم که جایگاه بدی است).
پروردگار از روی فضل و کرم خویش، در هر دورانی علمای توانایی را در مقابل بدعتهایی که چهرهی دین را زشت جلوه دادهاند برمیانگیزد تا زنگار از چهرهی زیبای دین بزدایند و سنتهای اصیل دین را احیا کنند و این همان وعده ی الهی است که فرموده: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ [حجر/ ۹] (ما خود قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما خود نگهدار آنیم).
پیامبر درحدیثی می فرماید:لَا تَزَالُ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِی قَائِمَةً بِأَمْرِ اللَّهِ لَا یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ أَوْ خَالَفَهُمْ حَتَّی یَأْتِیَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ ظَاهِرُونَ عَلَی النَّاسِ مسلم (۱۹۲۳،۱۹۲۰،۱۵۶).
(همواره گروهی از امت من فرمان الله تعالی را عامل هستند، مخالفت مخالفان و یاری نکردن ایشان ضرری به آنان نمیرساند، این شیوه تا صدور فرمان الهی همچنان ادامه دارد و این گروه همواره پیروز هستند).
سوم: در اواخر قرن چهاردهم هجری گروهی به ریاست عبدالله الحبشی ظهور نمودهاند که پیام ضلالت و گمراهی خویش را از حبشه به سرزمین شام و از آنجا تا لبنان گسترش داده است. وی مردم را به سوی گمراهی خود دعوت میدهد و بسیاری از مردم از دعوت او پیروی نمودهاند.
عقیده ی این فرد، ترکیبی ازاعتقادات جهمیه، معتزله، قبوریه و صوفیه است. او از عقیدهی باطل خود به شدت دفاع میکند، مناظره میکند و به شدت بر آن تعصب دارد. این گروه کتاب ها و مجلاتی نیز به چاپ رساندهاند.
کسی که اعتقادات این گروه را به دقت مورد بررسی قرار دهد، متوجه خواهد شد که این گروه از اهل سنت و جماعت خارج هستند.
مختصری از اعتقادات این گروه:
۱. این گروه در مسالهی ایمان، پیرو مذهب مرجئه هستند، در حالی که اعتقاد مسلمانان از دوران صحابه تا امروز این بوده که: ایمان، اعتقاد قلبی و سخن زبانی و عمل بدنی است.
بنابر این همراه با تصدیق، موافقت، گردن نهادن و خضوع در برابر شرع مطهر الزامی است. در غیر این صورت ادعای ایمان، صحیح نیست. سلف امت در مورد تعریف ایمان همین عقیده را داشتهاند، از جمله قول امام شافعی است که میگوید اجماع صحابه و تابعین و تبع تابعین و کسانی که ما با آنها بودهایم بر این است که میگویند: الایمان قول و عمل و نیة، لایجزی واحد من الثلاث إلا بالآخر. (ایمان، قول، عمل و نیت است، این سه مورد بدون یکدیگر ناقص هستند و کفایت نمیکنند).
۲. گروه حبشیها معتقد به استغاثه و استعاذه از اموات هستند و معتقدند که می توان از مردگان و دیگران به جز ذات الله تعالی درخواستِ کمک نمود و به آنان پناه برد؛ در حالی که این کار طبق نص صحیح قرآن و اجماع مسلمانان، شرک اکبر است. این همان اعتقاد مشرکین صدر اسلام است.
الله تعالی می فرماید: وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لا یَضُرُّهُمْ وَلا یَنْفَعُهُمْ وَیَقُولُونَ هَؤُلاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ
(و غیر از الله چیزهایی را می پرستند که نه سودشان می رساند و نه زیان، و میگویند :اینها شفیعان ما نزد الله هستند) [یونس/ ۱۸]
الله تعالی فرموده: فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ (۲) أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ [زمر/ ۲-۳]
(پس الله را بندگی کن در حالی که دین را برای او خالص کردهای، آگاه باش که عبادت و دین خالص برای الله است، و کسانی که جز الله، دوستان و یاورانی گرفته اند [میگویند:] ما آنها را عبادت نمیکنیم جز برای این که ما را به الله نزدیک کنند. به یقین الله دربارهی آنچه اختلاف میکنند میانشان داوری خواهد کرد. بی تردید، الله تعالی آن کسی را که دروغ پرداز کفر پیشه است هدایت نمیکند).
الله تعالی فرموده : قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ (۶۳) قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْهَا وَمِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ
(بگو: چه کسی شما را از ظلمات خشکی و دریا میرهاند، در حالی که او را [آشکارا] و نهانی به زاری میخوانید که اگر ما را از این [مهلکه] برهاند، بی گمان از شاکران خواهیم شد. بگو الله تعالی شما را از آن [اهوال و شدائد] و از هر غم و اندوهی میرهاند. سپس [با این وجود برای او] شما شریک و انباز می سازید) [انعام/ ۶۳ -۶۴]
الله تعالی میفرماید: وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا [جن/ ۱۸]
(و همانا مساجد ویژه ی الله است، پس هیچکس را با الله نخوانید).
الله تعالی فرمود : ذَلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ (۱۳) إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ [فاطر/ ۱۳ – ۱۴]
(این است الله که پروردگار شماست. فرمانروایی از آن اوست، و کسانی را که غیر از او میخوانید، مالک پوست هستهی خرمایی هم نیستند. اگر آنها را بخوانید، صدای شما را نمیشنوند و اگر میشنیدند پاسختان نمیدادند، و روز قیامت شرک شما را انکار میکنند؛ و [هیچ کس] مثل [الله] آگاه، تو را خبردار نمیکند).
رسول الله فرموده :الدُّعَاءُ هُوَ الْعِبَادَةُ (دعا همان عبادت است) ابوداود (۱۴۷۹)
آیات قرآن بر این امر دلالت دارند که مشرکین صدر اسلام میدانستند که الله تعالی خالق و رازق و سودرسان و ضرر دهنده است؛ اما آنها معبودان باطل خود را عبادت میکردند تا برای آنان نزد الله تعالی شفاعت کنند؛ و آنان را به پروردگار نزدیک کنند. الله تعالی مشرکین را با وجود داشتن آن عقیده و شرکی که انجام میدادند تکفیر نمود و به پیامبر دستور داد با آنان بجنگد تا عبادت تنها برای الله تعالی انجام پذیرد.
الله تعالی می فرماید : وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ [انفال/ ۳۹]
(و با آنها بجنگید تا دیگر فتنهای (شرکی) نباشد و دین به طور کامل از آن الله گردد).
علما در مسایل عقیدتی کتاب های زیادی تألیف و اسلام حقیقی را که الله تعالی به خاطر آن پیامبران و کتابهای آسمانی را نازل فرموده بیان نمودهاند. همچنین علمای دین عقاید و کارهای اهل جاهلیت که مخالف با شریعت الهی هستند، را بیان نمودهاند. از بهترین کتابها در این زمینه، کتابهای شیخ الاسلام ابن تیمیه است. یکی از کتابهای بسیار مفید و مختصر کتاب قاعدةٌجلیلة فی التوسل و الوسیلة است.
۴. قرآن نزد این گروه، کلام حقیقی الله متعال نیست؛ در حالی که به نص قرآن و سنت و اجماع مسلمانان، الله متعال دارای صفت کلام است. هر وقت و به هر کیفیتی که بخواهد آنگونه که شایستهی ذات پاکش است سخن میگوید. قرآن کریم کلام الهی است و حروف و معانی قرآن پاک، کلام حقیقی الله متعال است.
پروردگار در قرآن می فرماید : وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ [توبه/ ۶]
(و اگر کسی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام الله تعالی را بشنود).
الله تعالی می فرماید :وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَی تَکْلِیمًا [نساء/ ۱۶۴]
(و الله تعالی با موسی سخن گفت، سخن گفتنی).
الله متعال فرموده: وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقًا وَعَدْلًا [انعام/ ۱۱۵]
(و سخن پروردگارت از لحاظ صدق و عدل، تمام و کمال است)
الله متعال میفرماید: وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
(گروهی از آنان، سخن الله را میشنیدند و بعد از درک آن، تحریفش میکردند در حالی که خود میدانستند) [بقره/ ۷۵]
الله تعالی میفرماید یُرِیدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلَامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا کَذَلِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ [فتح/ ۱۵]
(می خواهند سخن الله را تغییر دهند بگو: هرگز از ما پیروی نخواهید کرد، الله از پیش چنین گفته است).
آیات در این موضوع بسیار هستند. این عقیده از سلف صالح به تواتر نقل شده، همانگونه که نصوص قرآن و سنت بیانگر آن هستند.
۴. این گروه معتقد به تأویل نصوص قرآن و سنت در مورد صفات الهی هستند؛ در حالی که این عقیده بر خلاف عقیدهی اجماعی مسلمانان از زمان صحابه، تابعین و پیروان آنها تا به امروز هست؛ زیرا صحابه، تابعین و… معتقد هستند که ایمان به آیات و احادیث نامها و صفات الله متعال واجب است. بدون تحریف، تعطیل، تکییف و تمثیل. صحابه، تابعین و پیروانشان معتقد هستند که الله تعالی مثل و مانند ندارد و در عین حال سمیع و بصیر است. اهل سنت، صفاتی را که الله تعالی، ذات پاک خود را به آنها موصوف نموده است، معترف هستند و آنها را نفی نمیکنند، تحریف نمیکنند و تغییر نمیدهند. برای صفات الهی کیفیت و مثال بیان نمیکنند و صفات الهی را با صفات مخلوق مشابهت نمیدهند؛ زیرا ذات احدیت مثل و مانند و شریک ندارد.
امام شافعی رحمه الله میگوید: آمنت بالله وبما جاء عن الله، علی مراد الله، آمنت برسول الله و بما جاء عن رسول الله، علی مراد رسول الله. یعنی: به الله و به آنچه از سوی الله آمده بر اساس مراد الله ایمان آوردم، و به رسول الله و به آنچه از سوی وی رسیده بر اساس مراد و منظور او ایمان آوردم.
امام احمد رحمه الله در مورد آیات صفات میگوید: نؤمن بها و نصدق و لانرد شیئا و نعلم أن ما جاء به الرسول حق و صدق ولانرد علی رسول الله و لا نصف الله بأکثر مما و صف به نفسه. یعنی: به آن ایمان میآوریم و تصدیقش میکنیم و چیزی از آن را رد نمیکنیم و میدانیم هرآنچه از سوی پیامبر آمده حق است و راست، و [سخن] رسول الله را رد نمیکنیم و الله را به صفاتی بیش از آنکه خودش را وصف نموده، وصف نمیکنیم.
۵. از عقاید باطل این گروه: نفی صفت علو الهی بر مخلوقات است؛ در حالی که عقیدهی مسلمانان به استناد آیات قطعی قرآن و احادیث پیامبر و پذیرش عقل سلیم و فطرت صحیح این است که الله تعالی از مخلوقات برتر و بالاتر و والاتر است. ذات پاک الله تعالی مستوی علی العرش است و چیزی از امور بندگان از او پنهان نیست .
الله تعالی در هفت جا در قرآن میفرماید: ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ ([رحمان] بر فراز عرش قرار گرفت).
الله متعال میفرماید : إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ [فاطر/ ۱۰]
(سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود و عمل صالح آن را بالا میبرد)
الله تعالی میفرماید : وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ [انعام/ ۱۸ – ۶۱ ]
(و اوست غالب، بالای بندگان خود).
الله متعال میفرماید : وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ [بقره/ ۲۵۵ ] (و او بلند مرتبهی بزرگ قدر است).
الله متعال میفرماید : سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی[اعلی/ ۱] (به پاکی یاد کن نام پروردگار بزرگوار خود را).
الله تعالی میفرماید : وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِکَةُ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ (۴۹) یَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ [ نحل/ ۴۹ – ۵۰]
(هر چه در آسمانها و در زمین از جنبندگان و فرشتگان است، جملگی الله را سجده میکنند و تکبر نمیورزند (۴۹) میترسند از پروردگار خود از بالای خویش و هر چه دستور مییابند همان میکنند).
بسیاری از احادیث پیامبر برهمین مطلب دلالت دارد. از جمله قصه معراج رسول الله کهبهتواترثابتاستکهرسولاللهآسمانها را یکی پس از دیگری بالا رفت تا آنکه به پروردگار نزدیک شد و الله تعالی پنجاه نماز را بر او فرض گردانید و پیامبر پیوسته بین موسی علیه السّلام و پروردگار رفت و آمد میکرد و موسی علیه السّلام از پیامبر میپرسید که الله تعالی چند نماز براو فرض گردانیده و پیامبر به موسی خبر میداد، و موسی علیه السّلام به پیامبر می گفت: نزد پروردگار برگرد و از او بخواه تا نمازها را کمتر کند. پیامبر بسوی پروردگار بالا میرفت و از او تقاضای تخفیف میکرد.
در صحیح بخاری و مسلم از حدیث ابوهریره ـ رضی الله عنه ـ روایت است که رسول الله فرمود :لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ کَتَبَ فِی کِتَاب، فَهُوَ عِنْدَهُ فَوْقَ الْعَرْشِ: إِنَّ رَحْمَتِی تَغْلِبُ غَضَبِی بخاری (۷۴۰۴) مسلم (۱۷۵۱)
(هنگامیکه الله تعالی مخلوقات را آفرید، در کتابی که نزد الله تعالی بالای عرش است؛ نوشت: همانا رحمت من بر خشمم، غلبه پیدا میکند).
در بخاری مسلم از حدیث ابو سعید خدری روایت است که پیامبر فرمود :أَلَاتَأْمَنُونِی وَأَنَا أَمِینُ مَنْ فِی السَّمَاءِ؟ (آیاشما مرا امین نمیدانید در حالی که من امین اهل آسمان هستم؟) بخاری (۴۳۵۱) مسلم (۱۰۶۴).
در صحیح مسلم و دیگر منابع در داستان جاریة آمده است که رسول الله بهاو گفت : أَیْنَ اللَّهُ ؟ (الله کجاست؟) او در جواب گفت : الله تعالی در آسمان است، پیامبر فرمود: مَنْ أَنَا؟ (من چه کسی هستم؟) جاریه در پاسخ گفت: تو پیامبر خدا هستی ؛ پیامبر فرمود : أَعْتِقْهَا فَإِنَّهَا مُؤْمِنَةٌ (او را آزاد کن زیرا او مومن است).
مسلمانان با این عقیدهی صحیح روزگار گذراندهاند، صحابه، تابعین، تبع تابعین و پیروان آنان تا به امروز بر همین عقیده بودهاند؛ علمای مسلمان به سبب اهمیت این موضوع و کثرت دلایل که بیش از هزار دلیل دارد، تألیفات مستقلی در این زمینه ارائه دادهاند؛ مانند حافظ ابی عبدالله ذهبی در کتابش بنام العُلوّ للعلِیّ الغفار و حافظ ابن قیم در کتابش اجتماع الجیوش الإسلامیة.
۶. فرقهی احباش در مورد برخی از صحابه رسول الله سخنان ناروائی به زبان میآورند و معاویه ـ رضی الله عنه ـ را به صراحت تمام فاسق میدانند و در این قضیه با روافض هم عقیده هستند؛ درحالی که مسلمانان مؤظف هستند در مورد مشاجرات صحابه، زبان خود را حفظ کنند و به فضایل صحابه و برتری و بزرگی اصحاب رسول الله معترف و معتقد باشند.
پیامبر درحدیثی می فرمایند :لَا تَسُبُّوا أَصْحَابِی فَلَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ ذَهَبًا مَا بَلَغَ مُدَّ أَحَدِهِمْ وَلَا نَصِیفَهُ
(اصحاب مرا دشنام ندهید. زیرا اگر یکی از شما به اندازهی کوه احد، طلا انفاق کند با یک یا نصف مدی که اصحاب من انفاق میکنند، برابری نمیکند). بخاری (۳۶۷۳) مسلم (۲۵۴۰). مُد از پیمانههای قدیمی است و برخی مقدار آن را تقریباً 675 گرم دانستهاند.
الله تعالی می فرماید: وَالَّذِینَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ [حشر/ ۱۰]
(و کسانی که پس از آنان آمدند میگویند: پروردگارا ! ما و آن برادران ما را که در ایمان بر ما پیشی گرفتهاند، بیامرز؛ و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند کینهای مگذار. پروردگارا ! به راستی تو رئوف و مهربانی.»
اهل سنت در طول تاریخ، عقیدهیشان نسبت به صحابه همین بوده است. امام ابو جعفر طحاوی در بیان عقیدهی اهل سنت و جماعت میگوید: اصحاب رسول الله رادوستداریم بدون آنکه در حق کسی از آنان غلو و افراط کنیم، از هیچ فردی از صحابه اعلام برائت و بیزاری نمیکنیم، با دشمنان صحابه بغض میورزیم. با کسانی که در مورد صحابه سخنان ناشایست بر زبان جاری میکنند، مخالفت و دشمنی میورزیم، در مورد یاران رسول الله سخنی جز خیر و خوبی بر زبان جاری نمیکنیم.
محبت صحابه و یاران جاننثارش از دین، ایمان و احسان است و کینهی صحابه، کفر، طغیان و نفاق است.
چهارم: گروه احباش در مورد فتواهایی که صادر میکند، راه تکروی و مخالفت با جمع مسلمانان و مخالفت با نصوص قرآن و سنت را در پیش گرفته است .
بعنوان مثال: قمار با کفار را جایز می دانند تا از این طریق بتوان اموالشان را تصاحب نمود؛ سرقت حیوانات و محصولات کشاورزی کفار را جایز میدانند؛ مشروط به این که منجر به فتنه و درگیری نشود. ربا با کفار را جایز میدانند؛ معتقدند افراد نیازمند میتوانند در بخت آزماییهای حرام شرکت کنند!!
نگاه شهوانی به زنان بیگانه را از طریق تلویزیون و یا نگاه در آیینه جایز میدانند!! استمرار نگاه به زنان بیگانه را جایز میدانند.
نگاه مرد به بدن زن نامحرم را جایز میدانند!! خروج زنان در اماکن عمومی همراه با آرایش و استفاده از عطر را جایز میدانند به شرطی که زن قصد جلب توجه مردان را نداشته باشد!! اختلاط بین مردان و زنان را جایز میدانند. و فتاوایی از این قبیل که گناهان کبیره را جایز دانسته و دستورات شریعت را نقض میکنند. نسأل الله العافیة من أسباب سخطه و عقوبته.
پنجم: این گروه با وقاحت تمام به سب و شتم علمای ربانی و زبان درازی نسبت به آنان میپردازند تا مردم را از توجه به کتابها و اقوال علمای واقعی متنفر سازند؛ بلکه علمای امت و در رأس آنان شیخ الاسلام ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم بن عبدالسلام بن تیمیة را تکفیر میکنند. تا جایی که آقای عبدالله الحبشی رئیس فرقه احباش کتابی را در رد ابن تیمیة تألیف نموده است و این امام بزرگوار را گمراه دانسته است، و اقوالی را به او نسبت داده است که او هرگز آنها را نگفته و به دروغ آن را به او نسبت داده است؛ الله تعالی خودش او را کفایت میکند؛ بدون تردید طرفین دعوا نزد او جهت فیصله و حسابرسی حاضر خواهند شد.
به شخصیت امام مجدد شیخ بن محمد بن عبدالوهاب و دعوت اصلاحی ایشان در قلب جزیرة العرب، بسیار حمله میکنند. شخصیتی که با شرک با تمام ابعاد آن مبارزه نمود و برای ارج نهادن به مقام قرآن و سنت رنجها کشید و جهت زدودن بدعات و احیای سنت های زیبای رسول الله شبانهروز تلاش نمود.
پروردگار آثار دعوت اصلاحی شیخ محمد بن عبدالوهاب را در تمام نقاط جهان اسلامی انتشار داد و افراد زیادی را توسط ایشان هدایت نمود. اما این گروه نادان تیرهای خود را بسوی این منهج صحیح نشانه گرفتهاند و شبانه روز تلاش میکنند تا چهرهی اصلی این حرکت اصلاحی و رهبران آن را تخریب کنند و در صدد شبههافکنی هستند و با تمام توان با عقاید این منهج که بر گرفته از آیات و احادیث صریح است مخالفت میورزند و مردم را متنفر میسازند و میخواهند سدّ راه آن باشند.
مخالفت و لجاجت این گروه با این دسته از علمای امت دلیل واضح و روشنی است بر حقد و کینهی قلبی ایشان با تمام دعوتگران بسوی توحید و کسانی که مردم را ارشاد و راهنمایی میکنند تا به عصر صحابه بر گردند و اعتقاد و عمل آن بزرگواران و کسانی را که در قرون پرخیز و برکت صحابه و تابعین و تبع تابعین می زیستهاند، برگزینند. این گروه از اهل اسلام و حقیقت آن فاصلهی بسیار دارند.
ششم: بنابر مطالبی که بیان شد و مواردی که از ذکر آن خود داری شد، کمیسیون دائم پژوهشهای علمی و فتوا بیانیهی ذیل را صادر نموده و اعلام میدارد:
۱. جماعت احباش فرقه ای گمراه و خارج از اسلام و جماعت مسلمین (اهل سنت و جماعت ) است.
ما ایشان را دعوت میدهیم که به حق و عقیده و عمل صحابه و پیروان راستین آنان در تمام زمینهها برگردند، این کار برای آنان بهتر و سودمندتر است.
۲. اعتماد بر فتواهای این گروه جایز نیست؛ زیرا گفتههایشان مخالف با آیات و احادیث صریح است. این گروه نصوص شریعت را تأویل و تحریف میکنند، و در مجموع اعمال و اقوال ایشان سبب میشود که نتوان به گفتههایشان اعتماد نمود .
۳. آنچه را که به عنوان حدیث بیان میکنند نمیتوان بر آن اعتماد نمود، نه از جهت سند حدیث و نه از جهت معانی و مفاهیم.
۴. مسلمانان در هر جا که هستند باید هوشیار باشند که گرفتار گمراهیهای آنها نشوند و با هر اسم و شعاری که وارد میدان شوند آنان را شناسایی کنند و فریبخوردگان را توجیه و ارشاد نمایند و افکار و عقاید فاسد آنان را بر ملا سازند.
کمیسیون دائم پژوهشهای علمی ضمن صدور این اعلامیه، از پروردگار مسالت دارد که با اسماء حسنی و صفات علیای خویش، مسلمانان را از تمام فتنهها در امان نگه دارد و گمراهان را هدایت نصیب فرماید؛ و حال و روز آنان را سامان بخشد. مکر مکاران را به خودشان برگرداند و مسلمانان را از شر آنان در امان نگه دارد، او تعالی بر هر چیز قادر است.
صلی الله وسلم علی نبینا محمد و آله و اصحابه و من تبعهم بإحسان.
منبع:
کمیسیون دائم پژوهش های علمی و فتوا، کتاب ( فتاوی و بیانات مهمه ص ۳۹ )